به نام خدا ' بخش دوم سیر تحول حروفچینی
کم کم که متقاضی روزنامه و کتاب بیشتر شد اولین ماشینهای حروفچینی سطر چین به ایران آمد و این رشته از فن چاپ را متحول کرد. مدتی قبل از این ماشین مونوتایپ درکشور بود از جمله در چاپخانه ی دانشگاه تهران که حروف را تک تک، مانند دستی کنار هم می چید و سرعتش کم بود، این ماشین یکی از شاهکارهای مکانیک است که جا دارد مقاله ای مفصل درمورد آن نگاشته یا ترجمه شود و البته این ماشین فقط زحمت حروف چینی دستی را کم می کرد ولی اقتصادی نبود و توان جوابگویی نیازهای روزافزون را هم نداشت زیرا هم به کاغذ پانچ : (اسپول پی پر) نیاز داشت که وارداتی بود و هم دو مرحله ای انجام میشد، نخست تایپ یا پانچ روی کاغذ رول که در حاشیه ی دو طرف پانچ مخصوص داشت و با کی بوردی که به وسیله ی باد کار میکرد و نتیجه فقط رول کاغذی بود که هر حرف در هر حرکت بر روی آن پانچ شده بود و البته تایپیست در اثر تجربه و ممارست میتوانست آنچه را پانچ کرده بخواند ! این رول پانچ شده را بر روی ماشین اصلی در جای مخصوص قرار می دادیم به نام ریدر که این پانچ هارا می خواند و به مجموعه ی بسیار پیچیده و در هم دستور می داد و یک حرف را قالب گیری میکرد و به بیرون می فرستاد، ماشین مونوتایپ با برق، باد و آب کار میکرد که هرکدام وظیفه ای بسیار دقیق داشتند. با تمام این احوال باز هم برای حروفچینی موهبتی بود
1- زحمت ایستادن مداوم و چیدن حروف با دست را نداشت.
2- حروف از اول تا آخر کتاب نو و یکنواخت بود، زیرا پس از چاپ، مجددا ذوب و تبدیل به شمش سرب می شد که به کار آید.
این که میگویم شاهکار مکانیک بی دلیل نیست، یک کیس ماتریکس داشت به اندازه ی کف دست بدون انگشتان، که در آن تمام حروف فارسی"۱۷۶ حرف" و نیز علایم و نشانه ها، همه بر روی ماتریسهایی به اندازه ی یک لوبیای چشم بلبلی، که بر سر آن حروف گوناگون با فونتها و طراحی های مطرح در ایران : کتابی، روزنامه ای، نازک، سیاه، چه ثلث و چه نسخ و البته نه نستعلیق که این قلم بر روی یک خط یا کرسی قابل پیاده شدن نیست. به هر حال این حروف آنچنان زیبا و ظریف بر سر این لوبیای کوچک برنجی حک(گود)شده بود که وقتی با ذره بین نگاه به آن می کردی از آن همه دقت و ظرافت حیرت می کردی !
امروز اگر تواناییهای کامپیوتر را در حروفچینی می بینیم، باید به این پیشینه ی گسترده نیز توجه کنیم ...
ادامه برای بعد