سفارشات 35413111-051
چرا بزرگان صنف به اتحادیه‌ها نمی‌روند؟

اتفاقات هفته گذشته‌ اتحادیه چاپخانه‌داران تهران که منجر به خروج رئیس و نایب‌رئیس این اتحادیه از گردونۀ تصمیم‌گیری صنفی شد، پرسش‌هایی را درمیان اهالی صنعت چاپ پدید آورده است. از این جمله که چرا در میان مدیران اتحادیه‌ها، بزرگان آن صنف حضور ندارند. ودیگر اینکه چرا فعالانی به عضویت در هیات مدیره اتحادیه‌ها در می‌آیند که یا واحد کوچکی دارند، یا اساسا چاپخانه‌شان تعطیل است.

علیرغم اینکه در ماه‌های اخیر زمزمه اختلافات در هیات رئیسه اتحادیه چاپخانه‌داران به گوش می‌رسید و برخی اظهارنظرها درباره پاره‌ای از تخلفات احتمالی دهان به دهان می‌گشت، اما هفته گذشته مجمع امور صنفی رای به برکناری علی نیکوسخن و مصطفی تینای تهرانی، رئیس و نایب‌رئیس اتحادیه چاپخانه‌داران داد و دلیل ذکرشده برای این برکناری نیز - برخلاف تصور قبلی- فعال نبودن واحد صنفی آنان اعلام شد. البته این نوع از برکناری مسبوق به سابقه بوده و چندی پیش نیز برخی از اعضا هیات رئیسه به همین دلیل از سمت خود برکنار شده بودند، اما آنچه که حایز اهمیت است این است که چرا کسانی که فاقد پروانه صنفی هستند در راس ارگان تصمیم‌گیرندۀ صنفی قرار می‌گیرند که داعیۀ برتری و گردش مالی آنچنانی را در جهان دارد؟!

شاید گفته شود؛ فعالیت‌ها و مشغله‌های اتحادیه مانع از توسعه و ادامه فعالیت صنفی ایشان شده است که البته این برهان و استدلال را باید به حساب شوخ‌طبعی صاحبان این گفتار گذاشت. اما براستی چرا در بسیاری از مجموعه اتحادیه‌های صنفی صنعت چاپ کشور که قرار است سکاندار تصمیم‌سازی برای صنعت چاپ باشد کمتر افرادی دیده می‌شوند که صاحب امکانات درخور باشند و به عبارتی توسعه‌یافتگی را در مقام عمل تجربه کرده و اینک تجربیات خود را به نفع هم‌صنفی‌ها و دیگر دست‌اندرکاران چاپ کشور بگذارند.

کافی است نگاهی به سایر صنوف موفق کشور بیاندازیم و از نزدیک ببینیم که موفق‌ترین‌ها در راس امور قرار گرفته‌اند و از رهگذر این انتخاب درست، بسیاری از موانع را با تدبیر و تجربه پشت‌سر گذاشته‌اند.

در کشورهای همسایه نیز با این مدل موفق مواجه هستیم و بسیاری از مدیران انجمن‌ها و اتحادیه‌ها از بین افرادی انتخاب می‌شوند که تجربه و تخصص را در کنارهم و توامان بکار گرفته و در بین هم‌صنفان خود نیز صاحب تمکن و موقعیت ممتازی هستند. البته این نکات نافی زحمات و تلاش‌های مدیران و دست‌اندرکاران اتحادیه‌های صنفی نیست و دلسوزی ایشان بر همگان روشن است، اما سوال اینجاست که چرا بزرگان صنف به اتحادیه‌ها نمی‌روند؟

برای پاسخ دادن به این سوال دو گزینه به ذهن متبادر می‌شود؛ اول اینکه تصور ایشان بر این است که مورد اقبال عموم افراد صنفی واقع نمی‌شوند و راه برای آنان سهل و هموار نیست و برای توجیه افکار عمومی صنف مدت زیادی باید تلاش کنند، که این استدلال منطقی بنظر نمی‌رسد، چرا که بسیارند بزرگانی که در میان عموم افراد صنفی وجهۀ شناخته‌شده‌ای دارند و صنف نیز ایشان را به عنوان مردان موفق می‌شناسند.

اما نکته دوم که بیشتر به واقعیت نزدیک است، اینکه  قواره اتحادیه‌ها و مباحث مطروحه در آنها به اندازه‌ای کوچک و پیش‌پا افتاده شده است که مردانی از جنس بزرگان هیچ نسبت و تقارنی بین خود و این موضوعات نمی‌بینند که بخواهند انگیزه‌ای برای ورود در این بحث‌ها داشته باشند. تصور کنید مدیر یک چاپخانۀ بزرگ که روزانه با موضوعات متنوعی نظیر  تامین مواد اولیه، مدیریت سفارشات، پاسخگویی به نیازهای ده‌ها کارگر، ارتباط با سازمان‌ها و ارگان‌های دولتی، تامین سرمایه، تعمیر و نگهداری تجهیزات و ... دست و پنجه نرم می‌کند، امروز در اتحادیه بر سر موضوع توزیع چند برگه‌های تردد طرح ترافیک سهمیه اتحادیه بحث کند.

واقعیت اینست که جنس آمال، آروزها و ایده‌آل‌های بزرگان با جنس و ماهیت فعالیت برخی اتحادیه‌ها ناسازگار است.

اگر قرار است بزرگان را در راس اتحادیه‌ها ببینیم باید سطح توقعات و انتظارات را از اتحادیه‌ها بالا ببریم!

منبع : www.ipina.ir